ندای قلب

از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم * بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم

ندای قلب

از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم * بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم

غربت



در غربت مزار خودم گریه ام گرفت


از زخم ریشه دار خودم گریه ام گرفت


وقتی که پرده پرده دلم را نواختم


از ناله ی سه تار خودم گریه ام گرفت


پاییز می وزد و تو لبخند می زنی


اما من از بهار خودم گریه ام گرفت


یک تکه آفتاب برایم بیاورید!


از آسمان تار خودم گریه ام گرفت





 

از رنجی خسته ام که از آن من نیست


بر خاکی نشسته ام که از آن من نیست


با نامی زیسته ام که از آن من نیست


از دردی گریسته ام که از آن من نیست

ا
ز لذتی جان گرفته ام که از آن من نسیت


به مرگی جان می سپارم که از آن من نیست




..:::((: نگو بی خبری:)):::..



سرگرمی تو

شده بازی با این دل غمگین و خستم

یادت نمیاد

اون همه قول قرارای که با تو بستم

با این همه ظلم

تو ببین باز چه جوری پای این همه قول قرارمون من نشسته ام

نشکن دلمو

به خدا آهم میگیره دامنتوعاقبت یه روز

نگو بی خبری

نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه سوز

نگو بی خبری

نگو نمیدونی وقتی که نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز

دیونه نکن

دلمو آهم میگیره دامنتوعاقبت  یه روز

نگو بی خبری

نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه سوز

نگو بی خبری

نگو نمیدونی وقتی نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز




MohsenYeganeh&MohsenChavoshi&HamedHakan


((زندان زندگی ))


تاهستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ من آیی که نیستم
درآستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چوگل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
طی شد دوست سالم و انگار کن دوست
چون بخت وکام نیست چه سود از دوستیم
گوهر شناس نیست در این شهر شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم؟


 


دلی دارم که مثل کوچه خاکیست

گناهش سادگی ودرد پاکیست

نمی بخشی خدایا گر گناهش

بکش دل راکه هرروز از توشاکیست


 



******************

سکوتم رابه باران هدیه کردم

تمام زندگی راگریه کردم

نبودی در فراق شانه هایت

به هرخاکی رسیدم تکیه کردم

 


******************


دلم دریاچۀ عشقه

چشام رودی که می خشکه

ببار بارون ببار بارون

به قلبی که شده تشنه

 

ازاون روزی که مرغ عشق

عزیز خونه اش رفته

بدنبال صدای یار

صدای چهچهش گشته

 

******************

ازگل چهره سوخته

طراوتی طلب نکن

برای رفع تشنگی

تکیه به تشنه لب نکن

از تن خشک شاخه ها

توقع جوانه نیست

اسب نفس بریده را

طاقت تازیانه نیست

 

******************


 

 

غریبان را دگردردل نوا نیست

دل بی خانمان راآشیان نیست

دگرازوصل وهجرانم مپرسید

که درد بی امانم را دوانیست

کنون مردم بگویندم به هردَم

که: بیچاره بجز مرگش شفانیست

پریشان خاطروافسرده حالم

مراتنها رهاکردن روا نیست

شدم بی یارو یاور ای رفیقان

که درمانش بجز دست خدانیست

 

دردِ دوست داشتن ،

یاکسی رابرای دوست داشتن  نداشتن

هردو درد است

درد من هردوست