ندای قلب

از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم * بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم

ندای قلب

از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می خواهم * بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم

عشق و عید

 

عشـق مـیـان دو فـرد طــی چنـــدین مرحله متفاوت تکامل
می یـابد که به مـنـظور بــقای عشق هر کدام ازاین مراحل
اهمیت خاص خود را دارا میباشد این مراحل شامل:

مجذوب شدن، دلربایی، هوس (اشتیاق مفرط)، صمیمیت
و تعهد است

قربون همه شما دوستان عزیز سال نو مبارک

 
 
عشق یعنی هورم نفس ، داغ ،داغ
عشق یعنی بوییدن گل از لای در باغ
عشق یعنی التهاب التماس
عشق یعنی مروارید ،یه قطعه الماس
عشق یعنی زلالی رود وجود
عشق یعنی به درگاه یار به سجود
عشق یعنی مستی از جام نگاه دوست
عشق یعنی پستی رانده شدن از در دوست
عشق یعنی صدای تیشه فرهاد
عشق یعنی مجنون از لیلی به فریاد
عشق یعنی گداختن در انتظار
عشق یعنی خطر کردن با اختیار
عشق یعنی دیدن خنده یار
عشق یعنی سیل اشک ،بی اختیار
عشق یعنی بودن لب روی لب
عشق یعنی صبر لبالب
عشق یعنی شرمساری ایوب
عشق یعنی یوسف واسه یعقوب
عشق یعنی دوست داشتن بی انتها
عشق یعنی ایستادن و سوختن تا انتها
عشق یعنی رنگ سرخ شقایق
عشق یعنی پارو واسه قایق
عشق یعنی ترنم زیبای بارون
عشق یعنی نفیر صدای کارون
عشق یعنی همه زیبایی دیدن
عشق یعنی خود ندیدن ،یار دیدن
عشق یعنی رنگین کمان را یک رنگ دیدن
عشق یعنی بر عاشقی دم مسیحا دمیدن
عشق یعنی رنگ آبی آسمون
عشق یعنی وسعت دریا مث مهربون

 

در آرزو

 

در آن روزی که از این دنیا بروم در آرزوی رسیدن به تو خواهم بودو بدا ن امید میمیرم که خاک درگاه  تو باشم در روز رستاخیز هنگامی که زیبا رویان هر روی جهان جمع شده اند  نگاه من تنها بسوی توست و بنده چهره تو هستم اگر هزار سال در گور بخوابم حتی در گور هم آرزوی رسیدن به تو را دارم و بدان امید میمیرم من شراب بهشتی را از دست ساقی بهشتی نمی نوشم چون من نیازی به شراب ندارم چون مست بوی تو هستم

 

 

 

 

آرزو

 

 

امشب از آرزو پُرم ؛ ای کاش .....
 می شد از آرزو ترانه نوشت ....
و برای رسیدن مهتاب .....
 از ستاره تا سپیده جاده کشید ....
کاش در چشمان خسته ی من ....
 یک کوی عاشقانه می خندید .....
آه ؛ این جا ستاره ها سردند ....
هیچ کس در هوای عاطفه نیست ......
و کسی نیست تا بگوید باز ....
مَردم شهر قلبشان سنگی است ....
آه ؛ ای کاش شط دل بودم .....
 می چکیدم درون آدم ها ....
و صدا میزدم :
 " بیایید آی آدم ها ؛ عشق آورده ام برای شما